سلام عزیز من احسان جونم حالت چطوره خوبی عشق مهربونم سرما خوردگیت
خوب شد حال و احوالت چطوره چه خبرا چکار می کنی عزاداری هایت قبول
باشه اگر میری برای من هم دعا که شاید گره از کار این عشق بگشاید
ای عشق الهی وای جون من یک عکس از بچگی هایت که میخواستی
بری مدرسه بذار دیگه عکسهای بچگی هایت را خیلی دوست دارم
خیلی با نمک و خوردنی بودی از اون بچه های خواستنی بودی ای
جانم راستی من شرمنده آقای یراحی شدم قراره بود دیروز به
نیت شون برم حرم هر کاری کردم جور نشد ولی دیروز که رفتم
روضه واسشون دعا کردم و به نیت شان زیارت امام رضا را خواندم
ولی امروز به نیت شان رفتم و ساعت 5/45 دقیقه از حرم اومدم
بیرون یکساعت و نیم در حرم بودم واسشون خیلی دعا کردم اول دو
رکعت نماز روبه روی ضریح خوندم به نیت شان و بعد هم دو رکعت
نماز دیگه در صحن دیگر خواندم و زیارت نامه واسه تو هم همین طور
که حسودی نکنی راستی واسه پدر و مادر عزیزت هم خوندم انشاءالله
سلامت باشند اگر چه فکر نکنم دوست داشته باشی واسه پدرت بخونم
نمیدونم چرا این فکر را کردم ولی امیدوارم این طور نباشه تو ببخش
به هر حال پدرت هست تو در آینده تمام سعی ات را بکن که پدر بی نظیر
و فوق العاده ای برای بچه ات باشی که حتما هستی با قلب مهربون و
فوق العاده ای که داری ای جانم عزیزمی خلاصه امروز خیلی آقای
یراحی را دعا کردم و دعا کردم هر آنچه که از امام رضا می خواهند
بهشان بدهد حتی کوچکترین آرزویشان محقق شود الهی و البته برای
تو من محاله تو این هشت سالی که عاشق تو هستم برم حرم و برای
تو پدر و مادرت نماز و زیارت نامه نخونده باشم حتی بعضی موقعها
تایم نداشتم که بمونم ولی واسه تو خوندم نمیدونم شاید فکر کنی
دارم برایت نقش بازی می کنم ولی خدا خودش شاهد هست که
من حرفی که بزنم پایش هستم و قول و عهدی که داشته باشم
محاله اجرایش نکنم از بد قولی آدمها بدم میاد من اگر کاری از
دستم بر بیاد برای کسی بدون دریغ انجام میدهم البته کوچکترین
کاری بود که برای آقای یراحی انجام دادم واقعا ایشون خیلی به
گردنم حق دارند ایشون با صداشون خیلی جاها که من از عشق تو بریدم
خیلی بازدوباره بیشتر انگیزه پیدا کردم و صبوری کردم و آروم شدم
و دوباره عشق ات را از نو شروع کنم انشاءالله که به هر چه که میخواهند
برسند مثل خواب قشنگی که برایشان دیدم که خیلی خوشحال و پر از
انرژی بودن و امام رضا کمک شان کند الهی امروز وقتی از حرم اومدم
بیرون خیلی آروم شدم و خیلی حالم خوب بود وقتی برای کسی و
آرزوهای خوب کسی دعا می کنم انگاری واسه خودم دعا می کنم
و از حال خوب آدمها حالم خوب میشه البته تو این دوره زمونه آدم
هایی مثل من را شاید شیرین مغز باشند ولی من دوست دارم این
طوری باشم من اصلا نسبت به داشته های کسی اصلا یادم نمیاد
حسادت کرده باشم تازه خوشحال میشم شاید بعضی اوقات نسبت
به تو از اینکه می بینم دخترها قربون صدقه ات میرند و با هم سر تو
دعوا می کنند تازگی ها حسودی می کنم واقعیتش تازگی ها خیلی
حساس شدم دروغ نگم نمی دونم دست خودم نیست نمیدونم واسه
چی این مدلی شدم آخه چکار کنم باز دیوونه شدم راستی امشب بعد
از اینکه از حرم اومدم خونه رفتم با مامانم روضه و جایت خالی قورمه
سبزی بود آنقدر یادت بودم وقتی می خوردم که نگو فکر کنم خیلی
قورمه سبزی دوست داری البته فقط قورمه سبزی مامان عزیزت را
فکر کنم آشپزی شون فوق العاده هست اصولا تپل ها دست پخت
بی نظیری دارند خدا حفظشون کند و همه سالم و حالشون خوب
باشه تو هم هواشون را داشته باش غافل نباشی کار همیشه
هست ولی خیلی چیزها دوباره بدست نمیاد دوستت دارم
عزیز من صدف زندگیم مواظب خودت باش
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,